هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ذهن آگاهی با بهزیستی روانشناختی، تنظیم شناختی هیجان و انعطافپذیری شناختی در بیماران با تشخیص اختلال افسردگی مزمن صورت پذیرفت. این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری شامل کلیهی بیماران با تشخیص افسردگی مزمن بستری در مراکز نگهداری بیماران روانی مزمن شهرستان ملارد شهر تهران در سال ۹۹-۱۳۹۸ بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی از بین بیماران ۱۲۰ نفر انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی بائر و همکاران (۲۰۰۶)، پرسشنامه انعطافپذیری شناختی دنیس و وندروال (۲۰۱۰)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۱) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف بود. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گامبهگام توسط نرمافزارSPSS-۲۱ استفاده گردید. یافتهها نشان داد بین مجموع ۵ عامل ذهن آگاهی و نمره کل این مؤلفه باهمه متغیرهای پیشبین (انعطافپذیری شناختی، تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانشناختی) در سطح (۰۰۱/۰) رابطه معناداری وجود دارد. بالاترین سطح همبستگی در مؤلفه انعطافپذیری شناختی با خرده مقیاس غیر قضاوتی بودن (۳۵۱/۰) و ذهن آگاهی کلی (۳۶۷/۰) بود. در مؤلفه تنظیم شناختی هیجان با خرده مقیاس توصیف (۴۳۱/۰) وذهنآگاهی کلی (۵۱۳/۰). بالاترین سطح همبستگی را نشان داد. در بهزیستی روانشناختی با خرده مقیاس غیر قضاوتی بودن (۳۶۵/۰) و ذهن آگاهی کلی (۵۴۴/۰). بالاترین سطح همبستگی را نشان داد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که سه مؤلفه انعطافپذیری شناختی، تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانشناختی قادرند ۵۴ درصد (۵۴۱/۰=R۲ ) از ذهن آگاهی را در بیماران با تشخیص افسردگی مزمن را تبیین کنند. سهم تفکیکی هر یک نیز به ترتیب برابر با ۱۹۸/۰، ۱۸۷/۰، و ۱۵۶/۰ بود. نتیجه کلی نشان داد که انعطافپذیری شناختی، تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانشناختی تبیین معناداری از ذهن آگاهی ارائه میدهند. درواقع این سه مؤلفه قادراند ذهن آگاهی را در بیماران با تشخیص افسردگی مزمن به گونه معنادار تبیین و پیشبینی کنند.