آمارهای رسمی ازدواج و طلاق کشور نشان میدهد که ازدواج هر ساله نسبت به سال قبل کاهش و درصد طلاق افزایش یافته است. این پژوهش با هدف تعیین تفاوت آسایش روانشناختی و کیفیت زندگی در زنان مطلقه و عادی دارای فرزند انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مطلقه دارای فرزند تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر تهران- منطقه شرق در سال ۱۳۹۹ بود، که از بین آنها با روش نمونهگیری در دسترس تعداد ۵۰ نفر و از بین زنان متأهل (عادی) دارای فرزند ساکن در منطقه شرق تهران به روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد ۵۰ نفر انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل چک لیست اطلاعات دموگرافیک (فرم محقق ساخته)، پرسشنامه آسایش روانشناختی (ریف، ۱۹۸۰) و پرسشنامه کیفیت زندگی-فرم کوتاه (سازمان بهداشت جهانی، ۱۹۹۶) بود. تحلیل دادهها با روش های آمار توصیفی، آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس با SPSS نسخه ۲۶ انجام شد. نتایج نشان داد که زنان مطلقه در مقایسه با زنان عادی کیفیت زندگی، سلامت جسمانی، روانی، اجتماعی و محیطی پایینتری داشته اند (۰۵/۰>P). همچنین، نتایج نشان داد که زنان مطلقه نسبت به زنان عادی از استقلال، تسلط محیطی، رشد شخصی، رابطه مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی و آسایش روانشناختی پایینتری برخوردار بودهاند (۰۵/۰>P). با توجه به نتایج این مطالعه لازم است مسئولین بهداشت روان در جامعه نسبت به بهبود کیفیت زندگی و افزایش آسایش روانشناختی زنان مطلقه برنامههایی را طراحی و اجرا نمایند.