هدف از پژوهش حاضر «بررسی رابطه بین هوش هیجانی و خودکنترلی معلمان متوسطه شهرستان دماوند» بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان مدارس متوسطه دولتی مشغول به خدمت در سال تحصیلی ۹۰-۸۹ تشکیل میدادند که ۳۳۲ نفر بوده و بهصورت نمونهگیری تصادفی طبقهای با استفاده از جدول مورگان ۱۵۰ نفر انتخاب گردید. ابزار پژوهش مذکور ۲ پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی بار-آن و خودکنترلی رزنبام بود که ضریب آلفای کرونباخ در هوش هیجانی ۹۳/۰ و خودکنترلی ۷۲/۰بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای آماری توصیفی شامل (جدول، نمودار هیستوگرام، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی شامل (آزمون تی تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره) استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد، رابطه معنیداری بین هیچیک از مؤلفههای هوش هیجانی با خودکنترلی دیده نمیشود؛ هرچند رابطه معنیداری بین تکتک مؤلفههای هوش هیجانی با خودکنترلی دیده نشد اما همبستگی چندگانه بین مؤلفههای هوش هیجانی و خودکنترلی ۴۱/۰ میباشد و آزمون F نشان میدهد این همبستگی معنیدار است. همچنین مقدار ضریب تبیین اصلاحشده برابر ۰۸۹/۰میباشد و نشان میدهد که تنها۹/۸ درصد از تغییرات خودکنترلی به مؤلفههای هوش هیجانی مربوط است و بقیه ناشی از عوامل دیگری است که مورد بررسی قرار نگرفتهاند؛ میزان خودکنترلی در جامعه مورد مطالعه بالاتر از متوسط نظری است و همچنین نتایج نشان داد وضعیت مؤلفههای خوشبینی، عزتنفس و کنترل تکانش کمتر از میانگین است، مؤلفه واقعگرایی در حد میانگین و سایر مؤلفهها بالاتر از میانگین بودند.