دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده علوم انسانی، گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
چکیده: (284 مشاهده)
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش معنوی با یادگیری سازمانی معلمان شهر دماوند بود. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ نوع داده کمی و به لحاظ ماهیت پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 340 معلم شهر دماوند بودند که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقهای 181 معلم انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای استاندارد هوش معنوی هیلدبرانت (2011) و یادگیری سازمانی چیوا و همکاران (2007) بود. به منظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن پرسشنامهها بود. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از روش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، درصد، فراوانی و ...) و استنباطی (همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه) با نرمافزار Spss-V23 استفاده شد. یافتهها نشان داد که ابعاد هوش معنوی (تفکر انتقادی و وجودی، تولید معنی شخصی، آگاهی، توسعه حالت آگاهی) به ترتیب به میزان 219/0، 251/0، 285/0 و 263/0 با میزان یادگیری سازمانی معلمان شهر دماوند رابطه دارد. همچنین بعد آگاهی بیشترین سهم و بعد تفکر انتقادی کمترین سهم را در تبیین و پیش بینی یادگیری معلمان دارا بود.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1403/1/9 | پذیرش: 1402/9/10 | انتشار: 1402/9/10