اختلال افسردگی اساسی یکی از مهمترین و شایعترین اختلالات روانپزشکی است که پیامدهای فردی، اجتماعی و اقتصادی گستردهای دارد. پژوهشهای متعددی بر اثربخشی درمانهای روانشناختی در کاهش نشانههای افسردگی تأکید کردهاند. دو رویکرد برجسته در این حوزه، درمان شناختی–رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هستند. هدف پژوهش حاضر مقایسهی اثربخشی این دو رویکرد بر نشانههای افسردگی، افکار غیرمنطقی، بازداری هیجانی و ارزشمندی در زندگی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون–پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعهی آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به افسردگی اساسی مراجعهکننده به مراکز روانشناسی و روانپزشکی شهر تهران در سال 1404 بود. از میان آنها ۴۵ نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه (درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک–II، مقیاس افکار غیرمنطقی جونز، پرسشنامه بازداری هیجانی کینگ و همکاران و پرسشنامه ارزشمندی در زندگی ویلسون و همکاران بود. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هر دو روش درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش نشانههای افسردگی (42/0η2= ,008/0p< , 64/23 =F)، افکار غیرمنطقی (23/0η2= ,025/0p< , 09/34 =F)، بازداری هیجانی (18/0η2= ,037/0p< , 83/42 =F) و افزایش ارزشمندی در زندگی (46/0η2= ,008/0p< , 31/28 =F) اثربخش بودند (05/0 p<). مقایسهی میانگینها نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش ارزشمندی و کاهش بازداری هیجانی برتری بیشتری داشت، در حالی که درمان شناختی رفتاری در کاهش افکار غیرمنطقی مؤثرتر بود. بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که انتخاب رویکرد درمانی باید بر اساس نیازهای خاص بیماران افسرده صورت گیرد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1404/5/1 | ویرایش نهایی: 1404/6/8 | پذیرش: 1404/5/28 | انتشار: 1404/6/10